
لوئی چهاردهم جلد سوم
نام کتاب : لوئی چهاردهم (جلد سوم)
نویسنده : الکساندر دوما
مترجم : منوچهر مطیعی
انتشارات : گوتنبرگ
زبان : فارسی
فرمت : PDF
حجم : ۷٫۳۱MB
صفحات : ۵۴۳
نام کتاب : لوئی چهاردهم (جلد سوم)
نویسنده : الکساندر دوما
مترجم : منوچهر مطیعی
انتشارات : گوتنبرگ
زبان : فارسی
فرمت : PDF
حجم : ۷٫۳۱MB
صفحات : ۵۴۳
برای حفظ حق کپیرایت، این کتاب بدون لینک دانلود قرار دادهشدهاست. لطفا اگر قصد فروش کتابهای خود در لیلیبوک را دارید، از طریق فرم تماس با ما با ما در ارتباط باشید.
همه می دانیم که الکساندر دوما قصه نویس و داستانسراست و مورخ نیست. در غالب آثارش اگر چه تاریخ را زمینه قرار داده و در محدوده تاریخ قصه نوشته و داستان پرداخته، ولی صرفا مورخ نبوده و قصد ارائه تاریخ را نیز نداشته است. در کتاب لوئی چهاردهم به طور استثنایی برعکس عمل کرد، یعنی تاریخ ارائه داده و قصه و داستان را چاشنی آن کرده است و هنرمندانه کار را به انجام رسانیده و کتابی به دست داده که هم تاریخ است و هم قصه. ضمن اینکه خواننده گاه داستانهای شرین و گاه تاثرانگیز، گاه خنده آور و گاه هیجان انگیز می خواند با تاریخ نیز آشنا می شود و یا بر عکس وقتی که تاریخ دقیق قرن هفدهم فرانسه و اروپای غربی را مطالعه می کند، با داستانهای شیرین نیز سرگرم می گردد.
الکساندر دوما در این کتاب یکی از قهرمانان بزرگ تاریخ فرانسه و یکی از پر آشوب ترین و شاید درخشانترین ادوار تاریخی ملت فرانسه را برگزیده و میدان تاخت و تاز هنری قرار داده است. یعنی لوئی چهاردهم و قرن هفدهم. لوئی چهاردهم صرفنظر از جنبه های سیاسی و نظامی و تاریخی، گردن هنر و ادب فرانسه حقی بزرگ و غیرقابل انکار دارد. بزرگان و ستارگان علم و ادب و نظم و نثر فرانسه همچون کرنی، بنسراد، مولیر، پاسکال و راسین همه در این عصر بوجود آمدند و درخشیدند و با جرات میتوان گفت در فضای مساعدی که لوئی چهاردهم بوجود آورده بود فرصت نمود یافتند.
کتاب لوئی چهاردهم برخلاف دیگر آثار دوما شامل یک داستان نیست. بلکه مجموعه ای است از تاریخ و ده ها و صدها داستان که هر یک یا زائیده تاریخ هستند و یا مادر تاریخ و مجموعا تاریخی است با شیرینی داستان که بهیچوجه خواننده را خسته نمیکند. داستانی که وقتی آنرا تمام کردید، گویی یکدوره تاریخ قرن هفدهم اروپا را مطالعه کرده و خیلی چیزهایِ ندانسته را آموخته اید.
سلطنت "خاندان بوربون" در فرانسه که با پایان جنگ های مذهبی روی کار آمدند، در قرن ۱۷ شکوفا شد. نام بوربونها بیش از همه با نام لویی چهاردهم گره خورده است. لویی چهاردهم ملقب به پادشاه آفتاب (The Sun King) به مدت ۷۲ سال بر فرانسه حکومت کرد. هیچ فرمانروای اروپایی تاکنون نتوانسته به این اندازه سلطنت کند. تنها مدت حکومتش نبود که باعث شهرت او شد. او به مدت چندین دهه ، سیاست اروپا را در ید اختیار خود نگه داشت. لویی چهاردهم آغازگر عصر طلایی هنر و ادبیات فرانسه بود. ساخت مجموعه ورسای ، کاهش قدرت اشراف و تغییر سلطنت فرانسه به نظامی متمرکز – که تحت نفوذ کامل شاه قرار داشت – تنها گوشه ای از اقدامات پادشاه آفتاب است. او فرانسه را به عنوان قدرت برتر در اروپا مطرح کرد ؛ اگرچه ، در سالهای پایانی سلطنتش کشور در نتیجه جنگهای طولانی – که توان مالی و انسانی آن را به هدر داد – تضعیف شد.
تولد و سلطنت:
لویی چهاردهم در ۵ سپتامبر ۱۶۳۸ به دنیا آمد. او نخستین فرزند پدرش، شاه "لویی سیزدهم" و ملکه آن پس از ۲۳ سال ازدواج بود. به همین دلیل، هنگامی که پدرش ۵ سال بعد درگذشت، لویی در سنین کودکی مجبور به تحمل بار سلطنت شد. وجود نایبالسلطنه باکفایتی به نام "کاردینال مازارین" به ثبات اوضاع کشور کمک کرد. مازارین که یکی از مشهورترین وزرای تاریخ فرانسه به شمار می رود، تا زمان وفات در ۱۶۶۱ در شاه در بهبود شرایط داخلی و خارجی فرانسه یاری رساند.
شورش فروند:
در ابتدای سلطنتِ لویی، مازارین کوشید تا اقتدار شاه را افزایش داده و از توان اشراف بکاهد. این برنامه او منجر به واکنش شدید اشراف و آغاز جنگ داخلی موسوم به فروند (The Fronde) گردید. خانواده سلطنتی مجبور شدند پاریس را ترک کنند تا از شورشیان در امان باشند. مازارین پس از مدتها توانست در سال ۱۶۵۳ این قیام را سرکوب کند. او سپس با دشمن اصلی فرانسه – خاندان "هابسبورگ" اسپانیا – صلح کرد. سال بعد، لویی ۲۲ ساله با دختر شاه فیلیپ چهارم اسپانیا – ماری ترزا – ازدواج کرد. این اتحاد سیاسی بیش از هر چیز دیگری در آن زمان ایجاب می کرد.
تسلط شاه لویی بر کشور:
با مرگ مازارین در ۱۶۶۱ ، لویی چهاردهم رسماً قدرت را به طور کامل در دست گرفت. او بلافاصله مقام نخست وزیر را حذف کرد تا بر اختیارات خود بیفزاید. او سلطنتش را یک موهبت الهی نامید و خود را نیز نماینده خداوند. حتی بارها اعلام کرد : "فرانسه، یعنی من" با این شعار ، او سلطنت مطلقه را در فرانسه بنیان نهاد که تا زمان انقلاب فرانسه همچنان پابرجا ماند. او کوشید از طریق سیاست خارجی و اقتصاد ، فرانسه را در اروپا سرآمد کند. دو تن از وزرای لایق او در این راه نام خود را در تاریخ جاودانه ساختند :
• ژان باپتیست کُلبر (۱۶۱۹-۱۶۸۳) : با اقدامات او صنایع فرانسه به سرعت رشد کرد.
• مارکوس لووا (۱۶۴۱-۱۶۹۱) : او ارتش فرانسه را به قدرتمندترین نیروی نظامی اروپا تبدیل کرد.
کاخ ورسای:
لویی، فرمانروای هنر و معماری فرانسه نیز بود. تمامی این زمینهها در کنترل وی قرار داشت. کاخ ورسای تجلی تلاشهای لویی برای گردآوری بهترینهای جهان بود. ورسای یکی از بزرگترین مجموعههای سلطنتی جهان که در ۳۲ کیلومتری جنوب غربی پاریس واقع است. هدف شاه از ساخت این کاخ – آن طور که به نظر می رسد – گردآوردن اشراف در یک نقطه برای جلوگیری از توطئه آنها بود.
سیاست خارجی لویی چهاردهم:
در سال ۱۶۶۷ نیروهای فرانسوی در نخستین تکاپوهای لویی چهاردهم برای تسلط بر سیاست اروپا ، وارد ناحیه هلند اسپانیا شدند (بخشی از خاک هلند که از قرن ۱۵ به بعد متعلق به اسپانیا بود). تحت فشار انگلستان ، سوئد و خصوصاً جمهوری هلند ، فرانسویان مجبور به عقبنشینی شدند. نارضایتی لویی از این شکست ، او را برآن داشت که چند سال بعد به هلند حمله کند. جنگ فرانسه و هلند (۱۶۷۲-۱۶۷۸) برگ برنده لویی محسوب می شد. این زمان را اوج قدرت و نفوذ لویی چهاردهم می دانند. موقعیت فرانسه به عنوان قدرت برتر در اروپا مورد خشم و کینه باقی دولتها از جمله انگلستان ، امپراتوری مقدس روم و اسپانیا قرار گرفت. آنها در اواخر دهه ۱۶۸۰ با پیوستن چند کشور دیگر ، اتحاد بزرگ را تشکیل دادند. جنگی که از پی آن آغاز شد ، از ۱۶۸۸ تا ۱۶۹۷ میلادی ادامه یافت. اگرچه فرانسه حتی یک قطعه از قلمرو خود را از دست نداد ، منابع انسانی و مالی آن به شدت آسیب دید. فاجعه بزرگتر برای شاه لویی ، جنگ جانشینی اسپانیا (۱۷۰۱-۱۷۱۴) بود. در این جنگ لویی چهاردهم برای حمایت از سلطنت نوهاش – فیلیپ پنجم – در اسپانیا وارد کارزار درگیری با دولتهای اروپایی شد. جنگ طولانی با قحطی مرگبار سال ۱۷۰۹ همراه شد تا نظر عمومی مردم فرانسه را نسبت به سلطنت شاه لویی تغییر دهد.
سیاست مذهبی لویی چهاردهم:
تنها جنگ باعث زوال فرانسه نشد بلکه سیاست مذهبی شاه لویی نیز در این اتفاق موثر بود. از سال ۱۵۹۸ مطابق فرمان نانت ، پروتستانهای فرانسه آزادی مذهبی داشتند اما این مسئله برای لویی چهاردهم – که کاتولیکی متعصب بود – چندان خوش نیامد. لویی چهاردهم در سال ۱۶۸۵ این فرمان را لغو کرده و محدودیتهایی برای اقلیت پروتستان ایجاد کرد. آنها اجازه تحصیل نداشتند و دادگاهها نیز وظیفه داشتند از رسیدگی به پروندههای آنان خودداری کرده و در صورت لزوم آنها را بدون هیچ دلیلی مقصر بشناسند. مورخان معتقدند لویی به پروتستانهای فرانسه به چشم جاسوس انگلستان – که نظام حاکم بر آن ، پروتستان بود – نگاه می کرد. در آن زمان حدود ۱ میلیون پروتستان در فرانسه زندگی می کردند. اگرچه فرمان صادر شده از جانب لویی چهاردهم هرگونه مهاجرت آنها را ممنوع می کرد اما طی دهههای بعد ، حدود دو سوم این جمعیت پروتستان از کشور گریختند. اکثریت آنها صنعتگرانی برجسته بودند که مهاجرتشان باعث تضعیف اقتصاد فرانسه شد.
مرگ لویی چهاردهم:
شاه لویی چهاردهم عاقبت در اول سپتامبر ۱۷۱۵ بر اثر قانقاریا درگذشت. سلطنت ۷۲ ساله او تاثیری ماندگار بر تاریخ و فرهنگ فرانسه گذاشت. از آنجا که هیچ یک از فرزندان وی در آن موقع در قید حیات نبودند ، نوه ۵ ساله او به عنوان لویی پانزدهم به سلطنت رسید.
دیدگاه خود را وارد کنید