
Robinson Crusoe
نویسنده : Daniel Defoe
انتشارات : Planet Pdf
زبان : انگلیسی
فرمت : PDF
حجم : ۱٫۵۸MB
صفحات : ۴۸۷
نویسنده : Daniel Defoe
انتشارات : Planet Pdf
زبان : انگلیسی
فرمت : PDF
حجم : ۱٫۵۸MB
صفحات : ۴۸۷
Robinson Crusoe (به فارسی: رابینسون کِروزوئه)، مشهورترین رمان نویسنده انگلیسی Daniel Defoe است. کتاب در قرن هفدهم نوشته شده است و جزء معروفترین کارهای کلاسیک ادبیات انگلستان است و همان جایگاهی را در ادبیات این کشور دارد که حافظ و سعدی و مولانا در ادبیات ایران دارند. با اینکه چهارصد سال از انتشار کتاب می گذرد هنوز چاپ آن ادامه دارد و به اکثر زبانهای زنده دنیا ترجمه شده است . این کتاب یک خودزندگینامه منحصربهفرد روحانی و خیالی است که لقب پدر رمان انگلیسی را برای خالقش به ارمغان آورد.
بسیاری از مورخان رابینسون کروزوئه را که از دوران نگارش خود در قرن هفدهم میلادی تاکنون، از پرخوانندهترین و بحثانگیزترین کتابهای عالم بوده، سرآغاز رمان بورژوائی یا رمان مدرن میدانند و با توجه به ادامه شاخصههای ساختاری، سبکی و محتوائی این کتاب در رمان بعدی اروپای غربی، نظریه مورخانی را که دن کیشوت، اثر سروانتس را سرآغاز رمان میدانند، رد میکنند.
انتشار این رمان مربوط به دورانی میشود که با وقوع انقلاب صنعتی، آغاز دوران سرمایهداری و پیدایش طبقه متوسط شهری، جامعه اروپای غربی در حال تحول فرهنگی مهمی بود و همین موضوع بازار رمانهایی را داغ کرده بود که قهرمانان آنها به قصد کشف ناشناختهها به فتح جهان میرفتند. خلق شخصیتهای جاندار، دیالوگهای پربار، فضاهای زنده، پیرنگهای جذاب و گرهافکنیهای پرکشش، از خصوصیات اینگونه رمان ها بود و رابینسون کروزوئه از بهترین نمونههای این ژانر بود.
دفو شاید بخشی از کتابش را بر اساس تجارب واقعی یک ملوان اسکاتلندی به نام الکساندر سِلکرک نگاشته باشد که به سال ۱۷۰۴ پس از ستیز با ناخدای کشتی، وی را به درخواست خودش در ساحل جزیرهای خالی از سکنه به نام ماس آ تییرا (در اقیانوس آرام نزدیک شیلی) رها کردند و او بیش از چهار سال را در آن جزیره، به تنهایی و با تغذیه از ماهیها، توت ها و بزهای وحشی سپری کرد. دولت شیلی در سال 1966 نام این جزیره را به جزیره رابینسون کروزوئه تغییر داد.
شخصیتهای رمانِ دفو جزو فراموشناشدنیترین چهرههای داستانی ادبیات کلاسیک به حساب میآیند: "جمعه" (Friday) و جای پای قدمهایش روی شنهای ساحل، و "کروزوئه" با چتر و طوطیاش از جمله لحظههای ماندگار در تاریخ ادبیات داستانی هستند که به قول رابرت لوییس استیونسون به افسانههای انگلیسی پیوستهاند. جمعه برای کروزوئه حکم سانچو پانزا را برای دن کیشوتِ داستان "سروانتس" دارد.
قهرمان داستان، رابینسون کروزوئه که نام او بر این رمان نهاده شده، زندگی مرفه خود در بریتانیا را برای مسافرت در دریاها رها میکند. پس از اینکه از یک کشتی شکستگی جان سالم به در میبرد، ۲۸ سال را در یک جزیره استوایی (واقع در قسمت جنوبی "کارائیب" و در نزدیکی جزیره "ترینیداد") و اغلب به تنهایی، سپری می کند تا آنکه زندگی یک بومی وحشی آن جزیره را نجات داده و نام جمعه بر وی مینهد. این دو مرد سرانجام آن جزیره را به مقصد بریتانیا ترک میکنند.
با توجه به اینکه در این کتاب به جز 60 صفحه اول و قسمت دوم داستان، بیشتر از ده مورد سوژه داستانی یافت می شود؛ اما سوژه غالب این است که انسان موجودی اجتماعی است و نمی تواند به تنهایی زندگی کند و نیاز های اجتماعی خود را بر آورده کند. شخصیت داستان زمانی که وارد جزیره می شود نیاز های انسانی به ترتیب برایش پیش می آید، نیاز به امنیت از ترس و وحشت برای زنده بودن، وسپس نیاز به غذا، نیاز به هم صحبت داشتن و ...
داستان به تمام معنا نماد زندگی بشر در کره زمین است. انگار انسان از بهشت به جزیره ای می افتد که هیچ کس در آن نیست و باید همه چیز را خودش به دست آورد. با خواندن تاریخ زندگی بشر که انسان در دشت و طبیعت رها شده، بعد وارد غار می شود، آتش را کشف می کند و ...
سیر تاریخی زندگی بشر در این کتاب نشان داده شده است. بعد از اینکه همه نیاز های شخصی را پیدا کرد، به فکر دین می افتد و مذهبی می شود. روانشناسان، نیاز های انسان را به پنج دسته تقسیم کرده اند که در این کتاب به ترتیب رعایت شده است. در نقدهایی که برای کتاب نوشته اند به این مسئله تأکید شده است که تاریخ زندگی بشر است.
داستان از نظر ساختاری و دوره ای، جزء داستانهای دوره کلاسیک است .به هر نحوی که مکتب کلاسیک را تعریف کنیم این داستان را نمی توان از آن مستثنی دانست. در مکتب کلاسیک شخصیتها آرمان گرا هستند و اخلاقیات را رعایت می کنند، فرهنگ اشرافیت را ترجیح می دهند، مذهب و دین و کمالات انسانی رامورد احترام قرار می دهند، پیرو قدما هستند. این داستان به همه این موارد تأکید دارد. از نظر فرم و رابطه با دوره قبل از خود که دوره قصه نویسی است و دوره بعد از خود که دوره داستان نویسی است، اساس کار بر اساس تصادف و قصه گونه است. اساس قصه ها به صورت تصادفی و خلق الساعه است، نه بر اساس داستان که رابطه علت و معلولی است. مانند افتادن در جزیره که بر اساس اراده شخصیت نیست بلکه از روی تصادف و اتفاق است.
در طول زندگی 27 سال کسی به جزیره نمی آید ولی در طول 2 سال آخر، تصادفی چند نفر به جزیره می آیند، کشتی می آید، پرتغالیها می آیند، تمام اینها بر اساس تصادف است. از نظر فرم و پیروی از اصول داستان نویسی، بیشتر تحت تأثیر فرم قبلی یعنی قصه گویی است و به همین دلیل نمی توان آنرا با معیارهای داستانی سنجید. منطق داستان رابطه علت و معلولی ندارد، بیشتر محتوا مورد نظر است تا فرم. محتوا بر قالب برتری دارد. دویست صفحه میانی داستان حجم عمده کاررا بر دوش می کشد. کتاب در زمان خودش یک قصه قوی بوده و از قصه های زمان خود پیشی گرفته است. ماجراها به هم پیوسته و دنبال هم است. از فرمهای قبل از این کتاب می توان به سفرهای سندباد در هزار و یک شب اشاره کرد. سفرهای گالیور هم تحت تأثیر این کتاب قرار دارد.
این کتاب به نثر انگلیسی قرن هفدهم نگاشته شده و دقت و فضاسازیهای رئالیستی و شخصیت پردازیهای استادانه مرسوم در رمانهای مدرن آن روزگار با ضرباهنگ پرشتاب و درون کاوی در رمانهای ماجراجویانه اسپانیائی آن دوران ترکیب شده است. دفو از اِلمانهای درخشانی سود برده که خواندن آن را تبدیل به امری مقاومتناپذیر میکند؛ روایت هیجانانگیز، بیشتاب و متنوع کروزوئه از رخدادهای زندگی پرماجرایش، یکی از نقاط قوت این داستان به حساب میآید. رابینسون کروزوئه روایتی نیمهژورنالیستی دارد که به لحن جذاب دفو افزوده میشود و خواننده را به عمق ماجرا میکشاند.
همچون رمان معروف "بانیان"، سرگذشت رابینسون کروزوئه هم خط داستانی انجیلی را دنبال میکند: تخطی (سرکشیهای دوران جوانی)، کیفر (کشتیشکستیهای پیاپی)، توبه (تنهاییهای رنجآور) و در پایان رستگاری (بازگشت قهرمان به خانه) از واژههای کلیدی ادبیات مسیحی هستند که پلهپله در سیر داستانی رمان رابینسون کروزوئه به چشم میخورند.
با اینحال، رابینسون کروزوئه فقط یک داستان پرماجرا و سرگرم کننده نیست؛ بلکه اثری بسیار آموزنده است که ارزش اجتماعی و حتی فلسفی فراوان دارد. این کتاب از نظر تاکیدی که بر اراده، پشتکار و کوشش برای موفقیت در زندگی می کند و از لحاظ اهمیتی که به امیدواری و اتکاء نفس در عین کار و خلاقیت می دهد، کتابی ارزشمند و بسیار مثبت است.
دوره تاریخی نوشتن این اثر از نظر ادبی دوره ای است که سفر نامه نویسی رواج داشته است. همان دوره ای که انگلیسیها و پرتغالیها و هلندیها برای سفرهای طولانی به جاهای ناشناخته مسافرت می کردند؛ همان دوره ای که آمریکا کشف شد. این افراد همیشه یک نفر هم با خود همراه داشتند که سفرنامه آنها را می نوشت.
نویسنده "رابینسون کروزوئه" و "سفرهای گالیور" یک سفرنامه نویس معمولی نیستند، بلکه یک هنرمند هستند؛ بدون اینکه سفری انجام دهند با سفرهای خیالی، ایده خود را به مردم انتقال می دهند. ایده پیشرفته ای که روانشناسان از جمله فروید بعد از 200 سال به آن رسیده اند. نویسنده نیازهای بشر را در قالب سفرنامه به مخاطبانش انتقال داده است. نویسنده با آوردن روزشمار در اول کتاب، قالب سفرنامه را رعایت کرده؛ اما در بعضی جاها آن را رها کرده و قالب داستان به آن داده است.
رابینسون کروزوئه موفقیت چشمگیر و بینظیری داشت و گذشت زمان هم نشان داد که این اثر، یک شاهکار جاودان در تاریخ هنر بشر است. کتاب در سال 1719 منتشر شد و قبل از پایان سال به چاپ چهارم رسید. در تاریخ ادبیات غرب تا پایان قرن نوزدهم هیچ کتابی از لحاظ تیراژ فروش، ویرایش، چاپ، ترجمه و ... به پای این کتاب نمی رسد. کتاب به زبان های بیشماری ترجمه شد و نویسندههای بسیاری، مستقیم و غیر مستقیم، از این رمان تقلید کردهاند و صدها فیلم و سریال از روی آن یا با الهام از آن ساخته شدهاند. از کتاب و فیلم خانوادهی سوییسی رابینسون (که در ایران با نام «خانوادهی دکتر ارنست» شناخته شده) نوشتهی "یوهان دیوید ویس" گرفته تا رمان زیبای جزیرهی گنج نوشتهی "رابرت لوییس استیونسن"، سفرهای گالیور نوشتهی "جاناتان سویفت"، فیلم دورافتاده با بازی "تام هنکس" و حتی سریال مشهور لاست.
رابینسون کروزوئه آنقدر جهان انگلیسیزبان را مسخر کرده که حتی لغتها و اصطلاحاتی به این زبان افزوده است. برای مثال، Friday Girl، که "هوارد هاکس" فیلمی به این نام ساخته، و در زبان عامیانهی امریکایی به منشیهای دمدست، همهکاره و هیچکاره، و گاه به مردان کار چاقکن و حاضر به خدمت میگویند و در اصل از نام "جمعه"، شخصیت داستان رابینسون کروزوئه گرفته شده است. اصطلاح رابینسونی که اکنون به فراموشی سپرده شده، مدتها برای رمانهایی به کار میرفت که در ژانر رابینسون کروزوئه به نگارش درآمده بودند؛ ژانری که در سال 2000 بار دیگر با فیلم دورافتاده با بازی درخشان تام هنکس دوباره یادآوری شد.
بسیاری از نویسندگان و متفکران بزرگ دنیا از جنبههای مختلف به تحلیل این اثر پرداختهاند:
ژان ژاک روسو، فیلسوف معروف فرانسوی که از نخستین پیشوایان روش نو در تعلیم و تربیت در دنیاست، در مقابل اعتیاد مردم آن زمان که تربیت را منحصر به خواندن کتب خشک و مجرد و دشوار میپنداشتند، منادی این ندا بود که در مدرسه باید به مشاهده و تجربه پرداخت و طبیعت را مورد مطالعه قرار داد و از خواندن کتاب احتراز جست. روسو فقط یک کتاب را پروانهی ورود به مدرسه داد و آن هم این داستان "رابینسون کروزو"ست. او، با تحسین این رمان در کتاب خود امیل، آرزو میکند که رابینسون کروزوئه را "همه جوانان بخوانند تا زندگی در آزادگی و سادگی و سازندگی را بیاموزند".
کارل مارکس، جزیره رابینسون کروزوئه را چون مدل اقتصاد مدرن فردگرای جامعه بورژوازی تحلیل میکند و معتقد است قهرمان کتاب، نمادِ بورژوازی در نخستین دوره سرمایهداری و نماد استعمارگرانی است که در جستجوی مواد اولیه، بازار و نیروی کار ارزان، بخشی مهمی از جهان را فتح کردهاند و با صدور مناسبات اقتصادی اجتماعی خود، این مناطق را به مستعمره خود تبدیل میکنند. در رمان مشاهده میشود که رابینسون کروزوئه جزیره را به سبک استعمارگران بریتانیایی فتح کرده و به تملک خود در میآورد. در آن خانه و قلعه و سلاح میسازد، یکی از بومیان را نجات میدهد، او را نامگذاری میکند، مفهوم پول و مبادله را به او یاد میدهد، او را به خدمت میگیرد و بر او فرمان میراند. به این ترتیب رابینسون کروزوئه طبیعت را به ابزار و کالا و آدمیان را به نیروی کار بدل میکند.
جیمز جویس، نویسنده ایرلندی هم که بسیار به این کتاب علاقه داشت، به ستایش ارزشهای ادبی کتاب پرداخته است؛ اما با این ایده موافق است که قهرمانِ داستان، نمونه تیپیک استعمارگران کلاسیک به شمار میرود.
ادوارد سعید، متفکر فلسطینیالاصل هم رابینسون کروزوئه را از نخستین نمونههای ادبیات استعماری توصیف کرده و معتقد است که دفو در این اثر، ذهنیت استعمارگران انگلیسی دوران خود را به خوبی به تصویر کشیده است.
رمان دانیل دفو، اولین بار در 25 آوریل 1719 در لندن با نام کامل زندگی و ماجراهای عجیب و شگفتانگیز رابینسون کروزوئه از یورک به زبان خودش به چاپ رسید. فروش این کتاب در آن زمان بسیار بالا بود و چهار ماه پس از آن ماجراهای بعدی رابینسون کروزوئه روانهی بازار کتاب شد. یک سال بعد از آن بود که دفو تفکرات جدی در زندگی و ماجراهای شگفتانگیز رابینسون کروزوئه را منتشر کرد. بسیاری از خوانندگان تنها با اولین نسخهی این رمان ماجراجویانه آشنایی دارند.
• کتاب Robinson Crusoe (به فارسی: رابینسون کِروزوئه) نوشته دانیل دفو، نویسنده معروف انگلیسی اولین بار در 25 آوریل 1719 توسط انتشارات W. Taylor در انگلستان منتشر شد. کتاب آنچنان با استقبال روبرو شد که قبل از پایان همان سال به چاپ چهارم رسید.
زمان: 1694-1651 میلادی
مکان: انگلستان، شهر یورک
رابیسون کروزوئه 19 ساله در "یورک" انگلستان، در کنار خانواده اش زندگی مرفه و راحتی دارد. او از اوان جوانی سودای سفر و دریانوردی در سر دارد و بهرغم آنکه در صورت ماندناش در کنار خانواده، موفقیتهای چشمگیری پیش رویاش است، قید همهچیز را میزند و به یک سفر دریایی میرود. هم این اولین سفر زنگ خطر را برای او به صدا درمیآورد، زیرا در طی آن کشتیشان غرق میشود و آنها با خوششانسی محض نجات مییابند.
با وجود این، وسوسهی سفر دست از سر او برنمیدارد و او را به گشت و گذارهای دیگر میکشاند. این بار هم بخت با او یار نیست و اسیر دزدان دریایی میشود. عجیب آنجاست که او پس از فرار از دست دزدها، باز هم دست از سفرهای پرمخاطره برنمیدارد و اینجاست که اصلیترین اتفاق کتاب رخ میدهد. رابینسون که در برزیل اقامت گزیده و کشاورزی پررونق و سودآوری آنجا به راه انداخته، به پیشنهاد دوستانش تصمیم میگیرد به آفریقا برود و چند برده برای کار در مزارع خودش و دوستانش بیاورد.
باد انگار قرار نیست شرطه باشد و دوباره کشتی رابینسون میشکند. همهی سرنشینان کشتی غرق می شوند، اما کروزوئه، به صورتی معجزهآسا، نجات مییابد و امواج دریا او را به جزیرهای نامسکون میاندازند. او نه میداند کجاست و نه میداند چه کند و چه بخورد و کجا بخوابد. ترس از وحشیان بومی و حیوانات درنده هم مزید علت است تا با دلشوره و هراسی عظیم روبهرو شود. خروج و نجات کروزوئه از آن جزیره، برخلاف آنچه که احتمالن میپندارد، محال است. جزیره نه ساکنی دارد و نه جریانهای تند اطراف آن، امکان فرار با قایقهای کوچک را میدهند. کروزوئه محکوم می شود ۲۸ سال و ۲ ماه و ۱۹ روز آینده را آنجا، یکه و تنها و منزوی، باقی بماند.
رابینسون كروزوئه، یگانه كتابی را كه در میان بقایای كشتی شكسته پیدا كرده با خود به جزیره می برد. این مونس روزهای بی پایان انتظار طبیعتأ كتابی جز انجیل نیست. روزهای بی پایان انتظار، در جدال با گرسنگی، تب و لرز بیماری و جنون تنهایی با تعالیم مسیح و دین او رابینسون را به خویشتن نگری و تأمل در معنای هستی وا می دارد. در این تأملات طولانی او كشف می كند كه تا پیش از این همواره انسانی آزمند و اسیر هوای نفس بوده است. پس دست به دعا بر می دارد. آیا این لطف پروردگار و نجات دهنده او نبود كه او را در این جزیره متروك به رندان كرد تا با حضور قلب در خلوتی ناگزیر به سوداهای گذشته و همه آن بی حقیقتی هایی كه احاطه اش كرده و او دل در گروشان سپرده بود نگاهی درباره بیندازد؟ همسفرانش همه طعمه دریا شدند، پس او چگونه می تواند از بخت بد خود شكایت كند؟
رابینسون با دلگرمی بر این وقوف تازه دست به تلاشی خستگی ناپذیر می زند. برای خود با ابزارهایی كه از كشتی شكسته آورده خانه و قایق می سازد، زمین را زیر كشت می برد، ناتوان از پیمودن راه سترگ دریا با وسایل نامطمئنش هر بار كه از تلاش باز می ماند به خلوت كلبه اش می خزد و با خدای خود به راز و نیاز می نشیند. اكنون او با همه رنج هایش احساس می كند كه مالك حقیقی جسم و روح خویش است، جسم و روحی كه نمی تواند غم و شادی آن را با همنوعش تقسیم كند، پس باید باز هم دست به دعا بر دارد تا وعده های نجات دهنده شامل حال او شود. همصحبتش در همه این سال های سرگشتگی و تنهایی سگ و بز و گربه و مرغان هوا هستند، تا روزی كه قبایل وحشی پا به جزیره می گذارند. آن ها آتشی بر پا می كنند و ضیافت آدمخواری به راه می اندازند، رابینسون در رویاهایش برای نجات اسیران نقشه می كشد، رویا متحقق می شود و او جمعه را می یابد، نجات بافته ای كه راه نجات را به رابینسون نشان می دهد ...
ترینیداد (به اسپانیایی: Isla Trinidad) بزرگترین جزیرهٔ کشور ترینیداد و توباگو است. این جزیره جنوبیترین جزیرهٔ دریای کارائیب است که تنها ۱۱ کیلومتر با کرانههای ونزوئلا فاصله دارد. ترینیداد ۴،۷۶۸ کیلومتر مربع مساحت دارد.
نام نخستین این جزیره، ایئِره بوده باشد که به زبان مردمان آراواک، معنای پرندهٔ پر سر و صدا میدهد. کریستف کلمب در سومین سفرش به ینگه دنیا در ۱۴۹۸ میلادی آنجا را کشف نمود و نام جزیره را به ترینیداد (تری به معنای سه) که نامی است مذهبی و اشاره به سهگانهباوریِ (تثلیث) مسیحی دارد، تغییر داد.
ترینیداد در دورهٔ پس از استعمار میان اسپانیاییان، فرانسویان، انگلیسیان و هلندیها دست به دست شد ولی برندهٔ پایانی انگلستان بود. ترینیداد سرانجام در قالب کشور ترینیداد و توباگو در سال ۱۹۶۲ از انگلستان استقلال یافت و در ۱۹۷۶ دارای حکومت جمهوری گشت.
در اطراف ترینیداد جزایر فراوانی همچون توباگو و چندین جزیره کوچک وجود دارد که یکی از همین جزایر دورافتاده (در عالم خیال) بستر حوادث کتاب رابینسون کروزوئه، یکی از شاهکارهای کلاسیک قرن هفدهم انگلستان که نامش در دنیای ادبیات جاودانه شد، قرار می گیرد. رابینسون بیش از 28 سال را در این جزیره سپری می کند و حوادث و ماجراهای بسیاری را بیش از رهاییش از سر می گذراند.
دیدگاه خود را وارد کنید