
The Postman Always Rings Twice
نام کتاب : The Postman Always Rings Twice
نویسنده : James M. Cain
زبان : انگلیسی
فرمت : PDF
حجم : ۴۰۶KB
صفحات : ۱۷۵
نام کتاب : The Postman Always Rings Twice
نویسنده : James M. Cain
زبان : انگلیسی
فرمت : PDF
حجم : ۴۰۶KB
صفحات : ۱۷۵
همزمان با صنعتی شدن و رونق گرفتن روزافزون زندگی شهری، و از همه مهمتر فربهتر شدن طبقهی متوسط داستانهای پلیسی پا گرفت و رشد کرد. اگرچه نخستین داستانهای پلیسی را به ادگار آلن پو و دو جنایت خیابان مورگ نسبت میدهند، سرآرتور کانن دویل بود که سری رمانهای شرلوک هلمز را تبدیل به شناختهشدهترین رمانهای پلیسی زمانهاش کرد. شرلوک هلمز، با هوشی سرشار و البته، تکیه بر استدلالهای منطقی و علمی پیچیدهترین قتلهای دوران را حل کرد. درواقع شرلوک هلمز، قهرمان زمانهاش بود. زمانهای که در آن آدمی تلاش میکرد دنیا را با علم به چنگ آورد، سالهایی که رشد علم و صنعت انفجاری به پا کرده بود و روزبهروز قلمروهای تازهتری را فتح میکرد. باورهای سنتی، مذهبی و غیر علمی مردود شمرده میشدند و عرصههای مختلف را به نفع استدلالهای منطقی و علمی ترک میکردند. شرلوک در چنین زمانهای در میان طبقهی متوسط شهری به غایت محبوب شد؛ کار به آنجا کشید که کانن دویل تحت فشار همین مردم مجبور شد شرلوک را که مثلا در اثر اتفاقی کشته شده بود، زنده کند و رمانها را مجددا از سر گیرد.
نویسندگان سالهای بعد، همین سبک و سیاق را تکامل بخشیدند و ادامه دادند و شخصیتهایی چندوجهیتر با ابعاد روانی گستردهتر خلق کردند. همچون هرکول پوآرو در آثار آگاتا کریستی و کمیسر مگره در آثار ژرژ سیمنون. ولی ماهیت رمان، تفاوت چندانی با گذشته نکرده بود؛ کارآگاهانی که به کمک هوش، منطق و علم تلاش میکردند تا نظم را به جامعه بازگردانند. و قاتلانی که همه شرارتی ذاتی داشتند و یا، بنا به دلایلی مبتنی بر خصایل پست اخلاقی، مثل حسادت یا طمع دست به جنایت میزدند.
ماکسیم گورکی جایی نوشته "داستان پلیسی، ادبیات واقعی طبقه متوسط است." و طبقهی متوسط در آستانهی جنگ جهانی دوم، و سالهای پس از آن تجارب تکان دهندهای را از سر گذراند. اتفاقات این سالها جملگی خبر از تباهی و زوال اخلاق آدمی میدادند. و همین زمینهساز رشد و شکلگیری ادبیاتی شد که به آن پلیسی سیاه میگفتند و در سینما در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم به نوآر شهرت یافت. گونهای که بعدها چندلر آنرا واکنش نویسندگان و هنرمندان به وضعیت نابسمان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی زمانه دانست.
از مهمترین ویژگیهای رمانها و داستانهای این نسل از نویسندگان، اهمیت یافتن جایگاه قاتل است. اگر در گذشته، قاتل کسی بود که فریب خصایل پست انسانی و غرایز اولیهی حیوانیاش را خورده بود، در این داستانها، قتل عمدتا به دست کسانی رخ میداد که پیچیدگیهای روانی فراوانی داشتند و نمیشد به راحتی جنایت آنها را به خصلتی مشخص فروکاهید. حضور زنی فریبنده و کارآگاهی که خود نیز مشکلات شخصیتی فراوانی دارد از دیگر ویژگیهای قصههای پلیسی این دوره است. جیمز ام. کین از سرآمدان نویسندگان این دوره است.
جیمز کین، با نگارش و انتشار دو رمان غرامت مضاعف و پستچی همیشه دوبار زنگ میزند نتنها در میان مخاطبان ادبیات داستانی شهرت فراوانی یافت، بلکه توانست بر نویسندگان همدورهی خودش، ریموند چندلر و دشیل همت هم تاثیر بگذارد. حتا بعدها، آلبر کامو اعتراف کرد که در آفرینش بیگانه از راوی رمان "پستچی" تاثریات فراوانی گرفته. "غرامت مضاعف" و "پستچی همیشه دوبار زنگ میزند" بهواسطهی نسخهی مشهور سینماییشان، سالهاست برای مخاطب ایرانی آشنا هستند؛ با این همه این دو اثر مهم که در لیست 1001 رمانی که باید پیش از مرگ خواند، آمدهاند، خیلی دیر به فارسی ترجمه شدهاند.
مشخصه اصلی رمانهای کین ریتم پرشتاب، استفاده از راوی اول شخص، زبان محاوره و تعلیقهای مداوم است. هم نشینی این ویژگیها در رمان "پستچی همیشه دو بار زنگ میزند" این اثر را به یکی از ماندگارترینهای ادبیات داستانی آمریکا تبدیل کرده است. گراهام گرین رمان "پستچی همیشه دو بار زنگ میزند" را درخشانترین اثر جیمز ام. کین توصیف کرده بود.
این رمان جنایی، به صورت یک فلاشبک و حاوی اعترافات یک مرد می باشد و هنر نویسنده در این است که این اعترافات را به گونهای نوشته که گویی راوی اول شخص در حال بیان خاطرات خود است. "پستچی همیشه دوبار زنگ میزند" طرح داستانی جنایی و جذاب دارد و نوع پرداختش نیز کاملا دینامیک و پویاست. یعنی داستان اصلا و در هیچ مقطعی هویت ایستا ندارد و با سرعت پیش میرود. در مطالعه این رمان، وقایع و اتفاقات به سرعت از مقابل چشم خواننده عبور کرده و لحن روایتی که نویسنده برای راوی خود در نظر گرفته، مانند روغن روانکننده، مطالعه سطور این کتاب را سهل و آسان میکند. به عبارت دیگر، جیمز کین هیچ جمله یا سطری را برای کش دادن داستان به کار نبرده و در تمامی صفحات کتاب، قصهگوست.
این رمان حاوی طنزی سیاه است که در فرازهایی بار گوتیک به خود گرفته و طنزش به طور کامل جلوه خود را از دست میدهد. در واقع لحن راوی داستان است که بار طنز این اثر را به دوش میکشد چون اگر این لحن را از اثر بگیریم، داستان کاملا جدی و جنایی است. لحنی که راوی اثر دارد، به خوبی کلافگی یک انسان عامی و به قول خود شخصیت، ولگرد را نشان میدهد.
راویِ رمان، خود قاتل است و کارآگاهها صرفا کارگزاران سیستمی بوروکراتیک هستند و عمدتا جز برای رفع تکلیف و البته، انگیزهها و رقابتهای شخصی دست به کار نمیشوند. راوی یا همان قاتل، انسانیست که برای رسیدن به آرزوهای نچندان بزرگش دست به قتل میزند. او نه همچون قاتلین رمانهای گذشته، بدطینت است، و نه بخاطر خصایل پست انسانی مرتکب جنایت میشود. او انسانیست معمولی که نتوانسته در جامعه جایگاهی برای خود دست و پا کند. او انسانیست بی جا و مکان و طرد شده که توجه و محبت را بعد از سالها تجربه میکند و برای حفظ آن حاضر میشود دست به قتل بزند. در واقع قاتلین رمان جیمز کین، انسانهایی هستند ناامید و بدبخت که برای تغییر سرنوشت تلخشان، تحت تاثیر نیاز و شهوت، تصمیمهای اشتباهی میگیرند و دست به خشونتهایی میزنند که عاقبتشان را شومتر از گذشتهشان میسازد. و البته در این راه، دچار کلیشههای عذابوجدان نمیشوند و صرفا برخی جزئیات عملشان که منجر به شکست جنایتشان شده را مذمت میکنند. شاید همین مضامین باعث شده تا ایدهی "بیگانه" در ذهن آلبر کامو شکل بگیرد.
"پستچی همیشه دوباره زنگ میزند" کاملا هویت و روح آمریکایی دارد. جنس طنزش نیز همینگونه و ویژه نویسندگان معاصر آمریکایی است. هویت و روحی که به آن اشاره میشود، ناظر بر ولگرد بودن و زندگی کولیوار مردی است که زندگیاش ناغافل خواننده را به یاد خوشههای خشم و سفرهای در جاده خانواده آمریکایی میاندازد.
شخصیت اصلی "پستچی همیشه دوبار زنگ میزند" فرانک، مردی کولی و به تعبیر خودش ولگرد است که در بیشتر صفحات این کتاب، پایش بند شده و نمیتواند ولگردی کند ولی به هر حال روح ولگردیاش در میان سطور داستان، تبلور دارد.
داستان این رمان، با وجود همه فراز و فرودها و رفتار غیراخلاقی شخصیتها، در مجموع، اثری کاملا اخلاقی است که نویسندهاش پیام مد نظر خود را به طور غیرمستقیم و کاملا ملایم به خواننده القا میکند: «آدم مکافات عمل خود را خواهد داد. (در این دنیا)». اگر بخواهیم تمام داستان را برای مخاطبان این یادداشت لو ندهیم، باید درباره طرح و فکر اولیه این رمان، به طور خلاصه بگوییم که اگر گناه کنی و از زیر بار جزایش فرار کنی، یا اصطلاحا قسر در بروی، سرانجام به خاطر همان گناه به تله خواهی افتاد، حتی در جایگاهی که ممکن است گناهکار نباشی!
جیمز کین در مقدمه کتاب غرامت مضاعف به این نکته اشاره می کند که عنوانِ پستچی همیشه دو بار زنگ میزند از مکالمه ای که او با وینسنت لاورنسِ فیلمنامه نویس داشته، نشات گرفته است. بر طبق اظهارات کین، لاورنس پیرامون استرس و نگرانی در مورد یک نسخه خطی مشهور که پستچی قرار بود برایش بیاورد، با او صحبت کرده بود و با عنوان اینکه این پستچی همیشه دو بار زنگ در را به صدا در می آورد، گفته بود می دانم چه موقع این پستچی به در خانه آمده است. (روی هوپس در بیوگرافی که از کین نوشته پیرامون این مکالمه عنوان می کند که لاورنس به کین گفته بود که این پستچی همیشه دو بار زنگ می زند و او گاهی از صدای زنگ در آنقدر مضطرب است که به حیاط خلوت می رود تا صدای زنگ به گوشش نرسد. اما این چاره کارساز نبود؛ چرا اگر چه زنگ اول شنیده نمی شد، ولی زنگ دوم حتی از حیاط خلوت هم به گوش می رسید)
به هر حال، این گفت و گو الهام بخش کین در انتخاب عنوان "پستچی همیشه دو بار زنگ می زند" برای رمان خود می شود. با بحث های مفصل تری که کین و لاورنس بعد از آن داشتند، هر دو به این نتیجه رسیدند که چنین عنوانی می تواند به صورت استعاری به وضعیت "فرانک چمبرز" در پایان رمان اشاره داشته باشد. با در نظر گرفتن پستچی به عنوان خدا یا سرنوشت، برای فرانک تحویل دادن بسته به معنی مجازاتِ قتلِ شوهر کورا و صاحب رستوران است. اگر چه فرانک زنگِ اول پستچی را نشنیده بود، (قتل صاحب رستوران برای او مجازاتی در پی ندارد)؛ اما پستچی برای بار دوم زنگ می زند و اینبار صدای زنگ او به گوش فرانک می رسد (فرانک اشتباها به جرم قتل کورا دستگیر شده و به مرگ محکوم می شود). پستچی (خدا یا سرنوشت) بالاخره بسته خود را تحویل می دهد (فرانک را به مجازات عملِ اولیه خودش می رساند).
• به خاطر فضای خشن و جنسیِ "پستچی همیشه دو بار زنگ می زند"، انتشار این کتاب در شهر بوستون (واقع در ایالت ماساچوست) ممنوع شد.
• "پستچی همیشه دو بار زنگ می زند" در لیست 100 رمان برتر به انتخاب کتابخانه مدرن قرار دارد.
• کتاب The Postman Always Rings Twice (به فارسی: پستچی همیشه دو بار زنگ می زند) نخستین بار سال 1934 توسط انتشارات Alfred A. Knopf در آمریکا منتشر شد.
زمان: قرن بیستم میلادی
مکان: ایالات متحده آمریکا، ایالت کالیفرنیا
"فرانک چمبرز" ولگردی ار اهالی کالیفرنیا، ظهر یکروز گرم و تابستانی درست روبروی رستوران بین جاده ای "توئین اگز" از پشت کامیون یونجهیی بیرون می پرد و برای سیرکردن خود وارد رستوران میشود و در آنجا با سرهم کردن دروغی غذا میخورَد. صاحب رستوران که به دنبال کارگری میگردد، به او پیشنهاد کار میدهد. چمبرز علاقهای به ماندن ندارد، ولی با دیدن "کورا"، زن زیبای صاحب رستوران به او علاقهمند میشود و تصمیم میگیرد تا پیشنهاد کار را قبول کند. پس از مدتی و با دوطرفهشدن علاقه، کورا و فرانک تصمیم میگیرند تا به نحوی شوهر کورا را به قتل برسانند ...
دیدگاه خود را وارد کنید